دسته: دسته‌بندی نشده

  • سلام

    ای عاشقــان ای عاشقـان پیمانه را گم کرده ام

    درکنج ویران مــــانده ام ، خمخــــانه را گم کرده ام

    هم در پی بالائیــــان ، هم من اسیــر خاکیان

    هم در پی همخــــانه ام ،هم خــانه را گم کرده ام 

    آهـــــم چو برافلاک شد اشکــــم روان بر خاک شد

    آخـــــر از اینجا نیستم ، کاشـــــانه را گم کرده ام

    درقالب این خاکیان عمری است سرگردان شدم

    چون جان اسیرحبس شد ، جانانه را گم کرده ام 

    از حبس دنیا خسته ام چون مرغکی پر بسته ام

    جانم از این تن سیر شد ، سامانه را گم کرده ام

    در خواب دیدم بیـــدلی صد عاقل اندر پی روان

    می خواند با خود این غزل ، دیوانه را گم کرده ام

    ن

  • سلام دنیا!

    به وردپرس خوش آمدید. این اولین نوشتهٔ شماست. این را ویرایش یا حذف کنید، سپس نوشتن را شروع نمایید!